من «را» هستم. در عشق و نور خالق بیکران به شما درود می‌فرستم. اکنون ارتباط ما برقرار است.

به موضوعی در جلسه‌ی صبح بر ‌می‌گردم [شنیده نمی‌شود]. گفتید که تراکم دوم میل می‌کند به سطح تراکم سوم برسد که همان تراکم خود آگاهی یا خود هشیاری است. عامل محرکِ این تلاش، مایه‌گذاریِ موجودات تراکم سوم بر اشکالِ گوناگون حیات در تراکمِ دوم است. می‌توانید در این باره کمی بیشتر توضیح دهید؟

من «را» هستم. مثل کاری که شما هم می‌کنید، بسیاری از موجودات تراکم سومی بر موجودات تراکم دومی مایه‌گذاری کرده یا آنها را با خودآگاهی ملبس می‌کنند. این کار معمولا از طریق آن فرصتی صورت می‌گیرد که حیوانات خانگی می‌گویید. روش‌های زیادی برای مایه‌گذاشتن بر موجودات تراکم دوم وجود دارد؛ مثل بسیاری از مناسکِ موسوم به دینی که در آن گروه‌هایی به انواع گوناگونی از موجوداتِ تراکم دومی عشق فرستاده، آنها را شخصیت‌پذیر می‌کنند.

وقتی که زمین در تراکم دوم بود، چطور بر موجودات این تراکم مایه‌گذاری می‌شد؟

در آن زمان این نوع از مایه‌گذاری وجود نداشت. ارتقای موجوداتِ تراکم دوم به شکل طبیعی و از طریق مارپیچِ نور انجام می‌شد. نورِ مارپیچی، تحریفات موجود در تراکم دوم را به صعود به تراکمات بالاتر فرا می‌خوانَد. اگر موجوداتی تراکم سومی نباشند که مایه‌گذاری کنند، این فرایند بیشتر طول می‌کشد.

با این اوصاف آن موجود تراکم دومی که در نهایت به انسانِ تراکم سومی تبدیل شد، چه شکلی داشت؟ منظورم شکلش در تراکم دوم است.

من «را» هستم. تفاوت موجود بین ابدانِ موجوداتِ تراکم دوم و سوم چندان مشهود نبود. در مورد خاصِ سیاره‌ی شما، آنهایی که از سیاره‌ی مریخ به زمین آمدند، مسیر طبیعی این فرایند را بر هم زدند. ژنتیک این موجودات برای حضور در زمین تغییر کرده و تنظیم شده بود؛ بنابراین بدنشان با دیگر موجودات تراکم سومی تفاوت‌هایی داشت و به شکل طبیعی و تدریجی به سطح دوپایان در تراکم سوم رسیده بودند. این مساله هیچ ارتباطی با آن به اصطلاح جایگاهِ جان ندارد و تنها به شرایطِ انتقالِ آن موجودات از فرهنگ مریخ به زمین مرتبط است.

با توجه به مطالبی که قبلا گفته‌اید، فهمیده‌ام که این اتفاق 75000 سال پیش رخ داده است. پس در آن زمان بود که فرایند تکاملِ تراکم سوم در سیاره‌ی ما آغاز شد. می‌توانید کمی از تاریخ این دوره بگویید؟ منظورم فقط نقاط عطفِ این 75000 سال است. می‌خواهم درباره‌ی دوره‌ها و زمان‌هایی بدانم که تلاش شد تراکم سوم در زمین پیشرفت کند.

من «را» هستم. اولین تلاش برای کمک به همنوعانتان هفت، پنج، صفر، صفر، صفر [75000] سال قبل در زمانتان انجام شد. قبلا درباره‌ی این تلاش که به هفتاد و پنج هزار سال پیش بر می‌گردد، صحبت کرده‌‌ایم. 1

تلاش بعدی تقریبا پنج، هشت، صفر، صفر، صفر [58000] سال قبل در زمانتان انجام شد. این تلاش در مقیاس‌های شما مدت مدیدی ادامه داشت و آنطور که این نژاد یا همتافتِ اجتماعیِ ذهن/بدن/روح را می‌نامید، به اهالیِ لومِریا اختصاص داشت.

مدت زیادی گذشت تا تلاشی دیگر صورت گیرد. تلاش بعدی تقریبا سیزده هزار سال [13000] پیش در زمانتان صورت گرفت و طی آن اطلاعاتی هوشمند به اهالی آتلانتیس ارائه شد. منظورمان همان روش‌های درمان و استفاده از کریستال است که قبلا درباره‌شان توضیح دادیم. 2

تلاش بعدی یک، صفر، صفر، صفر، یازده هزار [11000] سال پیش در زمانتان انجام شد. این زمان‌ها تقریبی‌اند؛ چرا که ما سخت می‌توانیم نظام اندازه‌گیریِ پیوستارِ فضا/زمانتان را پردازش کنیم. این تلاش در مکانی که مصر می‌گویید، انجام شد و قبلا درباره‌اش گفتیم. 3 دیگر موجوداتی که همزمان با ما به زمین آمدند، تقریبا سه، پنج، صفر، صفر [3500] سال بعد برگشتند و سعی کردند یک بار دیگر به همتافتِ ذهن/بدن/روحِ اجتماعیِ آمریکای جنوبی کمک کنند. با این حال از اهرامی که در آن دوره ساخته شد، به خوبی استفاده‌ نشد و این پایانی بر آن تجربه بود.

فرود بعدی تقریبا سه، صفر، صفر، صفر، سه هزار [3000] سال قبل در زمانتان و در مکانی صورت گرفت که آمریکای جنوبی می‌گویید. اقدامات کمی هم تقریبا دو، سه، صفر، صفر [2300] سال پیش در زمانتان، برای کمک به اهالیِ منطقه‌ی مصر انجام شد. 4

طی باقی چرخه‌ی فعلی، ما هیچگاه بعدِ پنجمِ سیاره‌تان را ترک نکرده‌ایم و در این چرخه‌های کوچک و پایانی، خود را برای موسم ثمردهی آماده می‌کرده‌ایم.

آیا حضورتان در جمع مصریان که یازده هزار سال پیش انجام شد، تنها باری بود که به سطح زمین آمدید؟

من «را» هستم. متوجه‌ام که سوالتان در راستای خود ما تحریف شده، نه دیگران. ما اعضای همتافتِ صدایِ مرتعشِ «را»، فقط در همان زمان کنارتان راه رفتیم.

یادم آمد که در یکی از جلسات قبلی گفتید که چندین هرم بر سطح زمین ساخته شدند تا حلقه‌ای دور سیاره بسازند. تعدادشان چقدر بود؟

من «را» هستم. شش هرمِ تعادل‌بخش (balancing pyramids) و پنج دو، پنجاه و دو [52] هرم دیگر بر سطح زمین ساخته شدند. هدف از ساختن گروه دوم از اهرام، کمک به اقدامات مربوط به درمان و آیین نوزایی، بین همتافت‌های اجتماعیِ ذهن/بدن/روح در سیاره‌تان بود.

هرمِ تعادل‌بخش چیست؟

من «را» هستم. لطفا میدان‌های انرژیِ بی‌شمارِ زمین را در شبکه‌ی هندسیِ دقیقشان تصور کنید. انرژی از نقاطی که از نظر مغناتیسی تعیین شده هستند، به آنچه مدارهای زمین می‌گویید جریان می‌یابد. به دلیل افزایشِ تحریفاتِ فکر-شکل‌ در درکِ اصلِ یگانگی، به نظر می‌آمد که زمین خودش در شرف عدم تعادل است. ساختارهای اهرام تعادل‌بخش با استفاده از کریستال شارژ شده بودند تا به کمک کریستال، تعادلِ مناسب را از میدان‌های انرژی جذب کنند. این میدان‌های انرژی به مراکزِ هندسیِ گوناگونی جریان می‌یابند و همین مراکز هستند که کره‌ی سیاره را احاطه کرده، به آن شکل داده‌اند.

بگذارید چکیده‌ای از صحبت‌هایتان را بگویم و شما بگویید درست است یا نه. هدف از تمامی بازدیدهای انجام شده در 75000 سال اخیر، ارائه‌ی درکی از اصل یگانگی به اهالی زمین بوده که کمکشان کند به تراکمات چهارم، پنجم و ششم برسند. این در واقع خدمتی به زمین بوده است. اهرام هم به شیوه‌ی خاص خودشان اصل یگانگی را ارائه کرده‌‌اند. البته درباره‌ی اهرامِ تعادل‌بخش مطمئن نیستم. تا اینجا درست گفتم؟

من «را» هستم. شما آنقدر که زبانتان می‌تواند دقیق باشد، درست می‌گویید.

آیا این اهرام تعادل‌بخش بودند که باعث شدند محور زمین تغییر کند؟

من «را» هستم. سوالتان روشن نیست. لطفا به شکل دیگری بپرسید.

منظورتان تعادل‌بخشی به افرادی است که در اهرام نوزا می‌شوند یا تعادل‌بخشی به محور زمین در فضا؟

من «را» هستم. ساختار اهرامِ تعادل‌بخش برای سطحِ فردیِ آیینِ آغازگری مناسب بود و در واقع به همین منظور استفاده می‌شد. در عین حال این اهرام طوری طراحی شده بودند که به شبکه‌ی انرژیِ سیاره‌ای (planetary energy web) هم تعادل ببخشند.

موقعیت دومین نوع از اهرام بیشتر مناسبِ شفای همتافت‌های ذهن/بدن/روح بود تا شفای زمین. طبق تحریف/درک‌ ما از تراکم سوم، تراکم شما طوری تحریف شده که فرایند پیری در آن سریع‌تر باشد. سعی کردیم به تمام همتافت‌های ذهن/بدن/روح در تراکمِ سومِ سیاره‌تان، در هر الگوی تناسخشان مقدار بیشتری از پیوستارِ زمان/فضا بدهیم تا فرصت کامل‌تری برای آموختن/آموزشِ اصول یا طریقت‌های عشق داشته باشند. اصل عشق یکی از تحریفاتِ بنیادینِ اصل یگانگی است.

من برداشت خودم از صحبت‌های شما را می‌گویم، شما بگویید برداشتم درست است یا خیر؟ طوری که من فهمیده‌ام، هدف از خلق اهرامِ تعادل‌بخش، افزایش طول عمر افراد بود تا آنها طی یک بار زندگی بر زمین بتوانند بصیرت بیشتری از اصل یگانگی کسب کنند. درست می‌گویم؟

من «را» هستم. درست است. هرچند تعداد اهرامی که ما همتافتِ صدای مرتعشِ اهرامِ تعادل‌بخش نمی‌گوییم، بسیار زیاد بود. این گروه از اهرام صرفا به دو هدف طراحی شده‌ بودند. یکی همان که گفته شد و دیگری آموزش/آموختنِ درمانگرانی که این فرایند را ممکن کرده و به جریان می‌انداختند.

جورج فن تاسل (George Van Tassel) در بیایانی در غرب کشور ما ماشینی ساخته و نامش را «یکپارچگی» (Integration) گذاشته است. آیا این ماشین می‌تواند طول عمر انسان را افزایش دهد؟

من «را» هستم. ماشینی که گفتید ناقص است و برای هدفی که گفتید کارآمد نخواهد بود.

چه کسی اطلاعات لازم برای ساخت این ماشین را در اختیار جورج گذاشت؟

من «را» هستم. همتافتِ صدای مرتعشِ جورج اطلاعاتش را از دو تماس گرفت: یکی‌ از طرف کنفدراسیون بود و دیگری از گروه اوریون. در نهایت به دلیل تغییرِ الگوی مرتعشِ همتافتِ ذهنِ آنکه جورج خوانده می‌شود، کنفدراسیون مجبور شد در راستای قطع تماس تحریف بشود. سپس گروه اوریون از او استفاده کردند. گرچه این سازه سردرگم شده بود، همتافتِ ذهن/بدن/روحش تعهدی قلبی به دگریاری داشت؛ پس بدترین اتفاقی که می‌توانست برایش بیافتاد این بود که اعتبارش را از دست بدهد.

در حال حاضر تکمیل کردن این ماشین هیچ فایده‌ای دارد؟

من «را» هستم. موسم ثمردهی فرا رسیده است. اکنون زمان آن نیست که برای تحریف در راستای افزایش عمر تلاش شود، بلکه بهتر است افراد انگیزه بگیرند تا در راستای جستجوی قلبِ خویشتن تحریف شوند؛ چرا که انرژی قلب به روشنی در میدانِ انرژیِ پرتوی بنفش نمایان است و در واقع عاملی است که ثمردهیِ هر یک از همتافت‌های ذهن/بدن/روح را تعیین می‌کند.

به ابتدای دوره‌ی 75000 ساله برگردیم. بر اساس گفته‌های‌ شما 25000 سال بعد از شروع این دوره که در واقع می‌شود 50000 سال پیش، ثمردهی اتفاق افتاد. می‌شود بگویید چند نفر از سیاره‌ی ما در آن زمان ثمر دادند؟

من «را» هستم. هیچکس ثمر نداد.

هیچکس ثمر نداد؟ خب، پس 25000 سال پیش چطور؟ آن موقع ثمردهی صورت گرفت؟

من «را» هستم. طبق مقیاس‌های شما برای اندازه‌گیری زمان/فضا، اولین ثمردهی در اواخر دومین چرخه‌ی بزرگ صورت گرفت؛ چرا که افراد توانستند درگاهِ بیکرانی هوشمند را بیابند. میزانِ آن ثمردهی بسیار اندک بود. موجوداتی که در آن زمان ثمر دادند، تحریفی افراطی به خدمت به دیگرانی داشتند که مجبور بودند چرخه‌ی بزرگِ دیگری را در تراکم سوم تکرار کنند. لذا آنهایی که ثمر دادند، در تراکم سوم باقی ماندند؛ هرچند که با استفاده از بیکرانی هوشمند می‌توانستند در هر لحظه/همبستِ اکنون (moment/present nexus) که بخواهند، تراکم سوم را ترک کنند.

پس در موسم ثمردهی که 25000 سال پیش اتفاق افتاد، آنهایی که به تراکم چهارم رسیده بودند اینجا ماندند تا به ساکنین زمین خدمت کنند. درست است؟

من «را» هستم. درست است. بنابراین ارتقایی صورت نگرفت؛ اما موجوداتی بودند که می‌توانستند ثمر داده و به تراکم چهارم بروند. اکنون آنها می‌توانند خودشان انتخاب کنند که چگونه به تراکم چهارم وارد شوند.

پس شما طی 2300 سال اخیر پیوسته تلاش می‌کردید که تا قبل از پایان چرخه‌ی بزرگِ 75000 ساله، میزان ثمردهی را تا حد ممکن افزایش دهید. می‌توانید بگویید که با توجه به اصل یگانگی، هدف و دلیل این کار چیست؟

من «را» هستم. من به نیابت از همتافتِ حافظه‌ی اجتماعیِ «را» صحبت می‌کنم. ما به زمین آمدیم تا به شما کمک کنیم، اما تلاش‌هایمان منحرف شد. پس خواسته‌ی ما این است که تحریفاتی که حاصل کج‌فهمی اطلاعات و راهنمایی‌های ما بود، تا جای ممکن حذف شوند.

دلیل کلیِ کنفدراسیون برای ارائه‌ چنین خدماتی این است که خدمت یکی از تحریفات بنیادینِ اصل یگانگی است. اگر این تشبیهِ تراکم سومی را بپذیرید، هستیِ یگانه‌ی خلقت را می‌توان به بدن تشبیه کرد. آیا ما می‌توانیم پایی دردمند، پوستی کبود یا زخمی باز را نادیده بگیریم؟ خیر. چنین فراخوانی انکار ناپذیر است. خدمتی که ما موجوداتِ اندوه (entities of sorrow) برگزیده‌ایم، تلاش برای زدودن اندوهی است که به دردهای تحریفاتِ فیزیکیِ همتافتِ بدن تشبیه کردیم.

«را» در چه سطحی از تراکمات است؟

من «را» هستم. من از تراکم ششم هستم و در تلاشم به تراکم هفتم برسم. تا موسم ثمردهی در تراکم ما، به زمان شما فقط حدود دو و نیم میلیون سال باقی مانده است. ما می‌خواهیم برای موسم ثمردهی که در پیوستارِ فضا/زمانمان نزدیک می‌شود، آماده باشیم.

گمان کنم که با ارائه‌ی بهترین خدمتی که در توانتان است، برای موسم ثمردهی آماده می‌شوید. درست می‌گویم؟

من «را» هستم. درست است. خدمتِ ما ارائه‌ی اصل یگانگی است که پارادوکس‌ها را حل می‌کند و به عشق/نور و نور/عشق تعادل‌ می‌بخشد.

چرخه‌ها در تراکم شما چقدر طول می‌کشند؟

من «را» هستم. طول هر یک از چرخه‌های ما هفت، پنج، صفر، صفر، صفر، صفر، صفر، صفر، صفر [750،000،0000]، هفت پنج میلیون [75،000،000] سال در زمانتان است. 5

گفتید 75 میلیون؟

من «را» هستم. درست است.

آیا در این خدمت‌ خود برای ارائه‌ی اصل یگانگی، با سیاره‌ای غیر از زمین هم کار می‌کنید؟

من «را» هستم. در حال حاضر ما فقط با این سیاره کار می‌کنیم.

گفتید که 325000 نفر از ساکنین زمین خدمات شما را می‌طلبند. آیا این یعنی همین افراد اصل یگانگی را می‌فهمند و می‌پذیرند؟ درست می‌گویم؟

من «را» هستم. ما نمی‌توانیم درستیِ بیانِ شما را بسنجیم؛ چرا که همه‌ی آنانی که ما را فرا می‌خوانند، قادر نیستند پاسخ‌هایی که می‌گیرند را درک کنند. به علاوه آنهایی که قبلا فراخوان نداده بوده‌اند، ممکن است پس از ترومایی (trauma) شدید، پاسخشان را همزمان با فراخوانشان کشف کنند. زمان/فضا در فراخوان وجود ندارد؛ پس ما نمی‌توانیم تخمین بزنیم که در تحریفِ پیوستارِ مکان/فضایتان چه تعداد از همتافت‌های ذهن/بدن/روح، اصل یگانگی را خواهند شنید و خواهند فهمید.

معمولا به چه روشی خدمات خودتان را ارائه می‌کنید؟ طی 2300 سال 6 اخیر معمولا به چه روشی اصل یگانگی را به زمینیان ارائه کرده‌اید؟

من «را» هستم. ما از کانال‌هایی مانند این سازه استفاده کرده‌ایم؛ هرچند بیشترِ کانال‌ها بدون آنکه از هویت یا وجود ما آگاه باشند، حس می‌کنند در خواب و خیالشان الهاماتی گرفته‌اند. تکیه‌ی گروه شما بر این بوده که این نوع از تماس را بشناسد. این باعث می‌شود که این گروه از وجودِ تمرکز یا ارتعاشِ منبعی از اطلاعات آگاه باشد.

فکر می‌کنم قبل از اینکه در خواب یا خیال با فردی تماس بگیرید، او باید جستجوی اصل یگانگی را شروع کرده باشد. درست می‌گویم؟

من «را» هستم. درست است. مثلا قوم مصریان در زمان تماسِ ما در وضعیت پانتئیسم (pantheism) - آنطور که تحریفِ پرستشِ بخش‌های گوناگونِ خالق را می‌گویید- بودند. ما توانستیم با فردی تماس بگیریم که به یکتایی گرایش داشت.

ترومایی که گفتید… کلمه‌ی دیگری برایش به نظرم نمی‌رسد… به نظرم تجربه‌ی این تروما در انتهای چرخه سختی‌هایی دارد که [شنیده نمی‌شود]. این دشواری‌ها به نوبه‌ی خود باعث می‌شوند که بعضی‌ها شروع به جستن حقیقت کنند یا به قولتان کاتالیزورهایی دریافت کنند که آنها را به جستجوی حقیقت هدایت می‌کند. سپس این افراد از طریق تله‌پاتی یا متونی مثل این کتاب کلام شما را می‌شنوند.

من «را» هستم. تصورتان درست است؛ به جز در درک این مساله که این دشواری‌ها آغاز شده‌اند.

ممکن است بگویید چه کسی مسئول انتقال کتاب «اُواسپی» (OAHSPE) بود؟

من «را» هستم. آن کتاب توسط یکی از همتافت‌های حافظه‌ی اجتماعیِ کنفدراسیون منتقل شده بود. هدفی که این همتافت دنبال می‌کرد و به شورا پیشنهاد داد، این بود که از بعضی وجوه یا تحریفاتِ بنیادینِ اصل یگانگی پرده بردارد و بعضی دیگر را بپوشاند. آنها برای نیل به این هدف از تاریخِ آشنای فیزیکیِ ادیانِ موسوم یا تحریفات دینیِ موجود در این چرخه استفاده کردند. برای خلق تمامی اسامی به کار رفته در این کتاب، ویژگی‌های ارتعاشیِ آنها مد نظر بوده است. اطلاعاتی که در این کتاب نهان شده، به درکی عمیق‌تر از عشق و نور مربوط است و همچنین به تلاش‌های هوشمندیِ بیکران در راستای آموزش/آموختنِ این مفاهیم به اهالی سیاره‌تان که از طریق پیامبرانی بسیار انجام شده است.

آیا کتاب‌های دیگری هم به همین هدف از سوی کنفدراسیون ارائه شده‌ که شما بتوانید نامشان را به ما بگویید؟

من «را» هستم. ما نمی‌توانیم این اطلاعات را با شما در میان بگذاریم؛ چرا که این کار در آینده‌تان به تحریفِ نقش‌های تشخیص در شما منجر خواهد شد. می‌توانید درباره‌ی هر کتاب خاصی که بخواهید، سوال کنید.

پس درباره‌ی «کتاب اورانتیا» (the Urantia book) می‌پرسم که البته خودم نخواندمش. چه کسی آن را ارائه کرد؟

من «را» هستم. آن کتاب از سوی جمعی از موجوداتِ متناسخ نشده‌ ارائه شد که در سطوحِ به اصطلاح درونیِ سیاره‌ی خودتان حاضرند. آن مطالب از سوی کنفدراسیون تایید نشد.

درباره‌ی آثار «ادگار کِیسی» (Edgar Cayce) چطور؟ چه کسی از طریق «ادگار کیسی» صحبت کرد؟

من «را» هستم. هیچ‌ کسی از طریق «ادگار کیسی» صحبت نکرد.

پس ادگار کیسی اطلاعاتش را از چه منبعی انتقال داد؟

من «را» هستم. قبلا توضیح داده‌ایم 7 که چگونه بیکرانیِ هوشمند از طریق تراکم یا اوکتاو هشتم به انرژی هوشمند منتقل می‌شود. آن همتافتِ صدایِ مرتعشی که ادگار خوانده می‌شود، از این درگاه استفاده کرد تا اکنون را نظاره کند. منظور ما از اکنون آن پیوستاری نیست که شما تجربه می‌کنید؛ بلکه همتافتِ حافظه‌ی اجتماعیِ بالقوه‌ی سیاره‌تان است. اصطلاحی که مردمتان از آن می‌شناسند، دفتر آکاشیک (Akashic Records) یا لوح محفوظ (Hall of Records) است. این آخرین سوالی است که در این جلسه می‌توانید بپرسید.

چه کاری از دست ما برمی‌آید که سازه راحت‌تر باشد و بتوانیم به فرایند انتقال کمک کنیم؟

من «را» هستم. ما دوباره بر اهمیت همترازی تاکید می‌کنیم. موقعیت سازه دو دهم درجه [2/0] از جهت محل آرمیدنش متفاوت است که همینطور درست است. به عبارتی می‌توان گفت که این به چشم قابل مشاهده است. این را به سازه یادآوری کنید. شما با وجدان عمل کرده‌اید. آیا قبل از پایان جلسه سوال کوتاهی دارید که بتوانیم به آن پاسخ دهیم؟

می‌توانید بگویید که مجموعه‌ی تلاش‌های ما به نسبت موفقیت آمیز بوده یا خیر؟

من «را» هستم. اصل، یگانگی است. اشتباهی در کار نیست.

من «را» هستم. شما را در عشق و نور خالق یکتای بیکران ترک می‌کنم. پس در قدرت و آرامشِ خالق یکتا شادمانه به پیش روید. آدونای.


  1. در جلسه‌ی نهم، سوالات 6 تا 12 توضیح داده‌ شده. 

  2. در جلسه‌ی دوم، سوالات 2 و 3 توضیح داده‌ شده. 

  3. در جلسه‌ی دوم، سوال 2. 

  4. «را» در جلسه‌ی هفدهم این زمان را به 3300 سال تصحیح کرد. 

  5. «را» رقم‌های این عدد را ابتدا 750 میلیون و سپس 75 میلیون می‌شمارد. دان در سوال بعدی در این باره توضیح می‌خواهد. 

  6. این رقم در جلسه‌ی هفدهم توسط «را» به 3300 سال تصحیح شده است. 

  7. قبلا در 4-2، 5-1، 6-1، 11-8 و 11-20 توضیح داده شده است.